درس ۱۴ نهم: پيداي پنهان

درس ۱۴ نهم: پيداي پنهان

صفحه ۱۰۳:

جهان جمله فروغ روی حق دان
حق اندر وی ز پیدایی است پنهان
معنی واژه دشوار: فروغ: پرتو، نور
معنی بیت: همه جهان جلوه ای از نور الهی است خدا آنقدر در آفریده ها جلوه کرده و آشکار است که ما از فرط آشکار بودن خدا، نمی توانیم او را ببینیم.

صفحه ۱۰۴:

معنی واژگان دشوار: متانت: وقار و سنگيني/ عبرت: پند گرفتن/ حاجت: نياز/ تأمل: انديشيدن/ شعور: فهم/ جراحت: زخم/ تلف: هلاك شدن/ قوه: توان
ابتدا می کنم ای مفضل به یاد کردن خلقت انسان: ای مفضل ابتدا یاد می کنم از آفرینش انسان
پس به خدا قائل شده اند و او را طبیعت نام کرده‌اند: پس به وجود خدا اقرار کرده اند و خدا را طبیعت نام نهاده‌اند.
برای آن که حرارت در دل جمع نشود که آدمی را تلف کند : برای آن که دمای بدن و قلب بالا نرود و باعث از بین رفتن انسان نشود.

صفحه ۱۰۵:

معنی واژگان دشوار: خلل: نقص، آسيب/ نفع: سود / ضرر: زيان/ غافل: بي خبر/ مصلحتي: به صلاح بودن/ مصلحت: نيك خواهي/ وصف: شرح دادن/ حيا: خجالت، شرم/ وعده: قول/ صله رحم: ديد و بازديد از خويشاوندان/ معاصي: گناهان، ج معصيت
اگر از این قوه ها حافظه را نمی داشت چگونه بود حال او و چه خلل ها داخل می‌شد در امور زندگانی و کارهای او: اگر از نیروها حافظه را خلق نمی کرد حال و روز انسان چگونه بود و چه آسیب هایی در زندگی به او می رسید.

صفحه ۱۰۷:

معنی واژگان دشوار: عليم: بسيار دانا/ شأن: شخصيت، مقام، شایسته/ طاقت: تحمل، توانايي/ تدبير: چاره جويي
پس داده است خداوند علیم به آدمی آنچه صلاح دین و دنیای او در آنهاست و منع کرده است از آدمی دانستن امری چند را که در شان و طاقت او نیست دانستن آنها : خداوند آگاه آنچه را که صلاح دین و دنیای انسان در آن است به او داده است و آنچه را که طاقت دانستن آن را ندارد از دانستن آن منع کرده است.
زیرا که چون آدمی را احتیاج به آب شدید است از احتیاج به نان: چون انسان به نان بیشتر از آب نیاز دارد .
بنابر آنکه صبر او بر گرسنگی زیاده است از صبر بر تشنگی: انسان بهتر می‌تواند در برابر گرسنگی صبر کند تا تشنگی.

معنی واژگان دشوار: تواضع: فروتني كردن/ تضرُّع: گريه و زاري كردن، حالت دعا
اگر آدمی را هرگز دردی نمی رسید به چه چیز ترک می‌کرد گناهان را و به چه چیز تواضع می‌کرد برای خدا و تضرع می‌کرد نزد او: اگر انسان درد را احساس نمی‌کرد چگونه گناهانش از بین می‌رفت و با چه ابزاری به درگاه خدا زاری می کرد و افتادگی می نمود .

معنی واژگان دشوار: صدقات: خيرات/ مساكين: بيچارگان، بينوايان
و به چه چیز مهربانی می کرد به مردم و صدقات می نمود به مساکین: انسان به خاطر چه چیزی و با چه انگیزه‌ای به انسان های نیازمند کمک می کرد.

معنی واژگان دشوار: خضوع: فروتني، خاكساري/ عافيت: تندرستي
نمیبینی کسی را که به دردی دچار شد خضوع می‌کند و به درگاه خدا روی می آورد و طلب عافیت می کند و دست می گشاید به دادن صدقه: نمیبینی انسانی که بیمار می شود چگونه در مقابل خدا فروتن می‌شود و از خدا درخواست سلامتی می‌کند و برای رفع بلا صدقه می دهد.

معنی واژه دشوار: حكمت: دانش
پس نمی بینی که حکیم علیم در هر امری آنچه به عمل آورده همه موافق حکمت است و راه خطا در آن نیست: پس نمی بینی که خدای عالم و آگاه در هر کاری آن چه را که به وجود آورده همه بر اساس علم و دانش است و هیچ اشتباهی ندارد.

معنی واژگان دشوار: معرفت: شناخت/ حمد: ستايش

پس من شاد و خوشحال برگشتم به آنچه از معرفت مرا حاصل شد و خدا را حمد کردم: پس من شاد و خوشحال برگشتم و به خاطر آنچه از شناخت و آگاهی به دست آوردم خدا را شکر کردم.