درس هفتم: علم زندگانی
درس هفتم: علم زندگانی
بیت۱:
کبوتر بچهای با شوق پرواز
به جرئت کرد روزی بال و پر باز
واژه های مهم:شوق: میل، علاقه/ جرئت: شهامت
معنی: روزی کبوتر بچه ای که بسیار مشتاق پرواز بود. از روی جرئت بال و پر خود را برای پرواز باز کرد.
بیت۲:
پرید از شاخکی بر شاخساری
گذشت از بامَکی بر جو کناری
واژه های مهم: شاخک: شاخه کوچک/ بامک: بام کوتاه/ جو کنار: کنار جوی
معنی: از شاخه ی کوچکی به شاخه ای پرید. از بام کوتاهی گذشت و به کناری جوی آبی رسید.
بیت۳:
نمودش بس که دور آن راهِ نزدیک
شدش گیتی به پیشِ چشم، تاریک
واژه مهم: گیتی: دنیا
معنی: از بس که آن راه کوتاه، از نظر او طولانی بود؛ از خستگی، دنیا پیش او تاریک شد.
بیت۴:
ز وحشت، سُست شد بر جای، ناگاه
ز رنج خستگی درماند در راه
واژه مهم: سست: ضعیف و بی حال/ درماندن در راه کنایه از خسته شدن
معنی: ناگهان از ترس بر جای خود سست و بی حال شد و از رنج خستگی، توان ادامه راه را نداشت.
بیت۵:
فتاد از پای، کرد از عجز فریاد
ز شاخی مادرش آواز در داد:
واژه های مهم: فتاد: مخفف افتاد/ عجز: ناتوانی/ فتاد از پای کنایه از ناتوان شدن
معنی: خسته شد و از روی ناتوانی فریادی کشید و مادرش که روی شاخه ای نشسته بود، با صدای بلند به او گفت:
بیت۶:
«تو را پرواز بس زود است و دشوار
ز نو کاران که خواهد کار بسیار؟
واژه های مهم: بَس: بسیار/ نوکاران: تازه کاران، بیتجربه ها
معنی: پرواز کردن برای تو هنوز زود است و برایت مشکل است. کسی از افراد تازه کار انتظار کارهای بزرگ را ندارد.
بیت۷:
هنوزت نیست پای برزن و بام
هنوزت نوبت خواب است و آرام
واژه مهم: برزن: کوچه، محله
معنی: هنوز توان پروازدر کوچه و محله ها و بام ها را نداری و فعلا باید در آرامش و استراحت باشی.
بیت۸:
تو را توشِ هنر میباید اندوخت
حدیث زندگی، میباید آموخت
واژه های مهم: توش: مخفف توشه، اندوخته، ذخیره/ حدیث: سخن، داستان
معنی: تو در حال حاضر باید علم و دانایی و هنر بیاموزی و راه و رسم زندگی کردن را یاد بگیری.
بیت۹:
بباید هر دو پا محکم نهادن
از آن پس فکر بر پای ایستادن
معنی: ابتدا باید دو پایت را محکم روی زمین قرار دهی، سپس به فکر ایستادن روی پای خودت باشی و به قدرت خودت تکیه کنی.
بیت۱۰:
من اینجا چون نگهبانم تو چون گنج
تو را آسودگی باید مرا رنج
دانش ادبی: من مثل نگهبان هستم: تشبیه ( من: مشبه / چون: ادات تشبیه / نگهبان: مشبه به / وجه شبه پنهان است (مراقب باشم)) / تو مانند گنج هستی: تشبیه (تو: مشبه / چون: ادات تشبیه / گنج: مشبه / وجه شبه پنهان است (با ارزش هستی))
معنی: تو مثل گنج هستی که من نگهبان تو هستم. تو باید در آسودگی و آرامش باشی و من برای پرورش تو باید در سختی باشم.
بیت۱۱:
مرا در دامها بسیار بستند
ز بالم کودکان پرها شکستند
معنی: من در دام های زیادی گرفتار شده ام و بچه ها پر و بالم را شکسته اند.
بیت۱۲:
گه از دیوار سنگ آمد، گه از در
گَهَم سر پنجه خونین شد، گهی سر
واژه مهم: گَه: گاه، زمان
معنی: گاهی از در و دیوار سنگ می خوردم و گاهی چنگال ها و گاهی سرم زخمی می شد.
بیت۱۳:
نگشت آسایشم یک لحظه دمساز
گهی از گربه ترسیدم گه از باز
واژه مهم: دمساز: همراه
معنی: حتی یک لحظه هم آسوده و راحت نبوده ام و گاهی از گربه و گاهی از باز (پرنده شکاری) ترسیده ام.
بیت۱۴:
هجوم فتنههای آسمانی
مرا آموخت علم زندگانی
واژه های مهم: هجوم: حمله/ فتنه: گرفتاری، بلا
معنی: این همه گرفتاری و مشکلات به من چگونه زندگی کردن را آموخته است.
بیت۱۵:
نگردد شاخک بیبُن، برومند
ز تو سعی و عمل باید، ز من پند»
واژه مهم: برومند: باروَر، با ثمر، پُربار
معنی: شاخه ی کوچک بدون داشتن ریشه قوی، تنومند و محکم نمی شود، تو نیز باید تلاش و کوشش کنی و من هم باید به تو پند و درس بدهم.
خودارزیابی درس هفتم
۱.چرا گیتی به چشم کبوتر بچه تاریک شد؟
چون مسیر کوتاهی که پرواز کرده بود به نظرش طولانی آمد و خسته بود و دیگر نمی توانست پرواز کند.
۲.به نظر شما کبوتر بچه ممکن است چه پاسخی به پند مادر داده باشد؟
شما از روز اول بی تجربه بوده اید و کم کم تجربه کسب کرده اید. من توصیه های شما را می پذیرم و به آن عمل می کنم.
۳) پیام اصلی درس چیست؟
برای موفقیت در زندگی، باید تلاش کرده و از تجربه دیگران استفاده کنیم.
نوشتن درس هفتم
۱.در بیت های زیر متمّم ها را مشخّص کنید و بنویسید.
پرید از شاخکی بر شاخساری / گذشت از بامکی بر جو کناری
متمم ها: شاخکی، شاخساری، بامکی، جو کناری
ز وحشت، سُست شد بر جای، ناگاه
ز رنج خستگی درماند در راه
متمم ها: وحشت، جای، رنج، راه
۲. دو واژه کوتاه شده از متن درس پیدا کنید و شکل کامل آن را در جدول زیر، مانند نمونه بنویسید.
فتاد: افتاد
گه: گاه
توش: توشه
شاخی: شاخه ای
۳. با توجّه به معنی، املای صحیح کلمه را انتخاب کنید.
الف) هجوم – حجوم = حمله
ب) اجز – عجز = ناتوانی
۴) یک مفعول و یک متمّم از صفحه نخست درس ششم، پیدا کنید و جمله های آن را بنویسید.
مفعول: مدتی است دارم فکر می کنم این قلب کوچولو را به چه کسی باید بدهم. (این قلب کوچولو: مفعول / چه کسی: متمم)
متمم: این طور شد که به خودم گفتم: دیگر انتخاب کردن بس است.
خیلی عالی