درس ۶ نهم: آداب زندگانی

درس ششم: آداب زندگانی

درس ششم: آداب زندگانی

بند اول:

بدان که مردم بی‌هنر، مادام بی‌سود باشد، چون مُغیلان که تن دارد و سایه ندارد؛ نه خود را سود کند و نه غیر خود را؛

معنی: آگاه باش که انسان بدون فضیلت و بی لیاقت همیشه بی فایده است. مانند درخت مغیلان که شاخه دارد، اما سایه برای استراحت دیگران ندارد. بنابراین نه به خود فایده می رساند نه به دیگران.

دانش ادبی: آرایه تشبیه: مردم بی هنر به مغیلان تشبیه شده / مردم بی هنر: مشبه / مغیلان: مشبه به / تن دارد ولی سایه ندارد: وجه شبه / نه خود را سود کند: در اینجا خود متمم می باشد.(یعنی نه به خود سودی می رساند)

دانش زبانی: فعل (سود کند) بعد از (نه غیر خود را) حذف به قرینه لفظی شده است.

جهد کن که اگر چه اصیل و گوهری باشی، گوهر تن نیز داری که گوهر تن از گوهر اصل بهتر بُوَد؛

معنی: تلاش کن اگرچه با اصل و نسب و نجیب هستی، علم و دانش هم داشته باشی. زیرا دانش ذاتی از نژاد و تبار با ارزش تر است.

دانش ادبی: گوهر اول: استعاره از اصل و نصب خوب / گوهر دوم و سوم: استعاره از علم و فضلیت / گوهر اصل: اضافه تشبیهی

چنان‌که گفته‌اند: «بزرگی، خرد و دانش راست نه گوهر را، اگر مردم را با گوهرِ اصل، گوهرِ هنر نباشد، صحبتِ هیچ کس را به کار نیاید و در هر که این دو گوهریابی، چنگ در وی زن و از دست مگذار که وی همه را به کار آید…»

معنی: همانطور که گفته اند: بزرگی هر کس به داشتن عقل و دانش است. نه نژاد و نسب، اگر انسان به همراه گوهر اصل و نژاد نیکو، شایستگی های را نداشته باشدبرای همنشینی با هیچکس مناسب نیست. هرکسی را پیدا کردی که این دو ویژگی را دارد به او متوسل شو و رهایش مکن، چون که او به همه فایده می رساند.

دانش ادبی: چنگ در وی زن: کنایه از متوسل شدن / از دست مگذار: کنایه از رها مکن/ گوهر اصل: اضافه تشبیهی/ به کار آمدن: کنایه از مورد استفاده واقع شدن

نکات دستوری: گفته اند: ماضی نقلی / خرد و دانش: مترادف / «را» در (خرد و دانش را) و (گوهر را): رای حرف اضافه به معنی «به» => به خرد و دانش، به گوهر و نژاد

 

بند دوم:

سخن، ناپرسیده مگوی و از گفتار خیره پرهیز کن. چون باز پرسند، جز راست مگوی. تا نخواهند، کس را نصیحت مگوی و پند مده؛ خاصّه کسی را که پند نشنود که او خود اوفتد.

معنی: تا حرفی را از تو نپرسیده اند، چیزی نگو و از سخن بیهوده دوری کن. وقتی از تو چیزی می پرسند، فقط حرف راست بگو. تا از تو نخواسته اند کسی را نصیحت نکن و پند نده، مخصوصا کسی که پند نمی شنود و نمی پذیرد، زیرا چنین کسی خودش گرفتار می شود. (روزی به خاطر پند نشنیدن گرفتار می شود)

دانش زبانی: مگوی: فعل نهی / باز پرسند: فعل پیشوندی (مضارع التزامی) / چون: قید زمان / باز: قید تکرار / راست: صفت جانشین اسم (= حرف راست) / پرهیز کن: فعل امر

در میان جمع هیچ‌کس را پند مده. از جای تهمت زده پرهیز کن و از یار بداندیش و بدآموز بگریز. به غم مردمان شادی مکن تا مردمان نیز به غم تو شادی نکنند.

معنی: در میان جمع کسی را نصیحت نکن. از رفتن به جایی که مردمان به آن گمان بد دارند دوری کن و از دوستی که فکر بد دارد و کارهای زشت را یاد می دهد فرار کن، با غم و اندوه مردم خوشحال نشو تا اینکه مردم نیز در غم تو، شادی نکنند.

دانش ادبی: غم و شادی: تضاد

دانش زبانی: مده و مکن: فعل نهی

داد ده تا داد یابی. خوب گوی تا خوب شنوی. اگر طالب علم باشی، پرهیزگار و قانع باش و علم دوست و بُردبار و کم سخن و دوراندیش.

معنی: در مورد حق مردم عادل باش تا مردم نسبت به تو عادل باشند، سخنان خوب بگو تا سخنان خوب بشنوی، اگر خواهان دانش هستی، پرهیزگار و خرسند باش و دوست دار علم، شکیبا، کم حرف و آینده نگر باش.

دانش زبانی: فعل اسنادی (باش) بعد از (دور اندیش) به قرینه حذف شده است و تمام واژه های (پرهیزگار – قانع – علم دوست – بردبار – کم سخن و دور اندیش) نقش مسندی دارند.

عنصر المعالی کیکاووس بن اسکندر:

وی از امرای دانشمند آل زیار (در قرن ۵ هجری قمری) است. فرمانروایی او منحصر به قسمت محدودی از گرگان و طبرستان بود. عنصر المعالی مردی آگاه و دانشمند بود و به فارسی و طبری شعر می‌سرود . کتاب « قابوس‌نامه » وی که در حقیقت ، نصایح و اندرزهای زندگی ساز او خطاب به فرزندش است ، از آثار معروف نثر ساده و روان فارسی به شمار می‌آید.

 

بخش دوم درس از کتاب اخلاق ناصری

آدمی باید که بسیار نگوید و سخن دیگری به سخن خود قطع نکند. اگر سوال از جماعتی کنند که او داخل آن جماعت بود، بر ایشان سبقت ننماید و اگر کسی به جواب مشغول شود، او بر بهتر جوابی از آن، قادر بوَد، صبر کند تا آن سخن، تمام شود، پس جواب خود بگوید بر وجهی که در متقدّم طعن نکند.

معنی: انسان نباید بسیار حرف بزند و نباید حرف دیگری را با حرف خود قطع کند، اگر از گروهی پرسشی شود که او هم در میان آنهاست. در جواب دادن بر دیگران پیشی نگیرد و اگر کسی مشغول جواب دادن باشد و او قادر است که بهتر جواب دهد باید صبر کند تا سخن و جواب آن شخص تمام شود. آنگاه جواب خود را به گونه ای بگوید که شخص قبلی مورد تحقیر و نکوهش قرار نگیرد.

دانش زبانی: بگوید: مضارع التزامی / واقف و وقوف ، هم خانواده هستند. / بهتر جوابی: جواب بهتری (موصوف و صفت مقلوب)

و در محاوراتی که به حضور او میان دو کس رود، خوض ننماید و اگر از او پوشیده دارند، اِستراق سَمع نکند و تا او را با خود در آن مشارکت ندهند، مداخلت نکند.

معنی: و به گفتگوهایی که در حضور او بین دو نفر انجام می گیرد، دقت و فکر نکند و اگر آنها سخنشان را از او مخفی می کنند، مخفیانه گوش نکند و تا وقتی که او را در گفتگوی خود شرکت ندادند، دخالت نکند.

اخلاق ناصری:

کتابی است نوشته‌ی نصیرالدّین توسی به فارسی که در نهایت زیبایی، سخنان افلاطون و ارسطو را در حکمت عملی بررسی کرده و نظریات پیشینیان را شرح داده است. ابوجعفر نصیرالدین محمد بن حسن توسی از علمای بزرگ ریاضی، نجوم و حکمت ایران در قرن هفتم و نیز از وزیران بزرگ آن دوره است.

خودارزیابی درس آداب زندگانی

۱. هنگام سخن گفتنِ دیگران به چه نکاتی باید توجّه کرد؟
حرف کسی را قطع نکند، در گفتگوی دیگران دخالت و دقت نکند و به حرف دیگران مخفیانه گوش نکند.

۲. بیت زیر با کدام بخش درس، ارتباط معنایی دارد؟
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
(گلستان، سعدی)
این بیت سعدی با این بخش از درس (متن اول از فانوس نامه) ارتباط دارد. «به غم مردمان، شادی مکن تا مردمان نیز به غم تو شادی نکنند، داد ده تا دادیابی، خوب گوی تا خوب شنوی»

۳. یک زندگی موفّق دارای چه ویژگی هایی است؟
برنامه ریزی و هدف داشتن، همکاری و احترام با دیگران، آرامش خاطر، موفقیت در کارها.

نوشتن درس آداب زندگانی

۱. هم خانواده واژه های زیر را از متن درس، بیابید و بنویسید.
اتّهام، اقناع، طعنه، مقدّم، استماع، مقطوع، مطلب، مقتدر، مجتهد، اصیل
اتّهام: تهمت/ اقناع: قانع/ طعنه: طعن/ مقدّم: متقدّم/ استماع: سمع/  مقطوع: قطع/ مطلب: طالب/ مقتدر: قادر/ مجتهد: جهد/ اصیل: اصل

۲. فعل های مضارع را مشخص كنید و نوع آنها را بنویسید.
«اینك دارم برای شما می نویسم، شاید بخوانید و به كار بندید؛ هرگاه ذهن تان را از كژ اندیشی بپیرایید، دلتان را از احساس ناروا بشویید و از بی رسمی ها بپرهیزید، خداوند با شما همراه می شود؛ پست و بلند آوای درونتان را می شنود و رفتار شما را به سامان می آورد».
دارم می نویسم : مضارع مستمر /بخوانید: مضارع التزامی/ بندید: مضارع التزامی/ بپیرایید: مضارع التزامی/ بشویید: مضارع التزامی/ بپرهیزید: مضارع التزامی/
می شود: مضارع اخباری/ می شنود: مضارع اخباری/ می آورد: مضارع اخباری

۳. عبارت زیر را در كی بند، توضیح دهید.
«گوهرِ تن، از گوهرِ اصل، بهتر بوَد».
هنری که انسان کسب می کند، بهتر از اصل و نسب است. یعنی آنچه را که خود توانسته ای با زحمت و تلاش به دست بیاوری خیلی بهتر از آن چیزی است که خانواده ات برایت به جا گذاشته اند.

2.5 4 آرا
امتیاز شما به این مطلب
اشتراک جهت
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
بازخورد داخلی
مشاهده همه دیدگاه ها
0
دیدگاه خود را درباره ی این پست با ما به اشتراک بگذاریدx