آرایه ادبی کنایه
هرگاه نویسنده یا شاعر دربارۀ امری، پوشیده سخن بگوید، بهطوریکه معنای ظاهری(معنی نزدیک و تحتاللفظی) عبارت مدنظر نباشد و معنای دورتر آن منظور وی باشد، میگوییم به کنایه صحبت شده است.
مثال «دستگیر»: ۱ـ معنای نزدیک: دست را گرفتن؛ ۲ ـ معنای دور: یاریدهنده.
چند نکته:
۱- برای یافتن کنایه در یک بیت بهتر است به سراغ فعل و کلمات قبل آن برویم.
۲- چون در بسیاری از کنایه ها اجزای بدن انسان ( دست ، پا ، چشم و… ) به کار رفته است ، وجود این کلمات می تواند کمکی باشد تا کنایه را پیدا کنیم.
مثال:
از پای فتادیم چو آمد غم هجران
در درد بمردیم چو از دست دوا رفت
– از (( پای)) فتادیم
– از (( دست)) رفت
۳- تفاوت کنایه با آرایه هایی که دو معنی دارند( مجاز، استعاره، ایهام ):
کنایه غالبا با چند کلمه ساخته می شود اما آن آرایه ها غالبا یک کلمه هستند.
مثال ها:
- آب از سر چشمه گل آلود است: کنایه از این که اصل و پایه کار خراب است
- آب بر آتش ریختن: کنایه از خاموش کردن فتنه و خشم
- آب به غربال پیمانه کردن: کنایه از کار بیهوده کردن و رنج بی فایده بردن
- آب از دیده راندن: کنایه از اشک ریختن
- آب در هاون سودن: کنایه از کار بیهوده کردن
- آب ریختن: آبرو ریختن، کسی را خفیف و بی اعتبار و بی عزّت گردانیدن
- آب ها از آسیاب افتادن: کنایه از پایان یافتن کار و خاموش شدن سر و صدای کاری
- آش پختن: کنایه از این که برای گرفتاری و ایجاد زحمت کسی کار کنند
- آه در بساط نداشتن: کنایه از بی چیزی و مفلسی
- ابرو بالا انداختن: کنایه از بی اعتنایی و کبر فروشی
- به باد دادن: از دست دادن و تلف کردن
- به بار آمدن: به حاصل آمدن، به نتیجه رسیدن
- به جان آوردن: کنایه از آزار رسانیدن و کشتن